هيچ هنري را نميتوان جداي از هنرهاي ديگر در نظر گرفت، هيچ هنري به تنهايي قابل رجوع نيست، فينفسه وجود ندارد؛ با نگاهي حتي اجمالي در تاريخ هنر و ادبيات به يک ارتباط تنگاتنگِ چند سويه ميرسيم که همهشان چون حلقههاي زنجير درهم تنيده شدهاند، اگرچه حلقهها جنسشان تفاوت دارد ولي به هم بستهاند. در شرقِ باستان همه هنرها چون کنشي آييني و با هالهاي معنوي همراه بوده است و در رمز و اشارت، نهان. در غربِ جغرافيا و دنياي باستان اگرچه هنرها درآميخته رموز عرفاني بوده يا از اين سمت به آنجا نفوذ کرده وليکن در شکل نمايشگرانه خود، بسامدي مردميتر داشته يا دست کم در دسترسي بيشتري بوده است.
در اين سلسله مصاحبههاي پيشرو با هنرمندان و صاحبنظران دهه چهل و پنجاه شمسي به گفتوگو نشستهام تا جويا شوم اين نقاط اتصال و اشتراک را در هنر مدرنِ ايران با تاکيد بر شعر به عنوان نماينده اصلي هنرهاي زباني و نقاشي چون هنرِ مهم و اصليِ بصري در دههاي که به گفته بسياري از صاحبنظرانِ هنر و فرهنگ، دورانِ طلايي هنرِ مدرنِ ايراني بوده است.
محمدرضا اصلاني، به دنياآمده 1322 از ديارِ رشتِ پُرتاريخ و دانشاموخته نقاشي از دانشکده هنرهاي تزييني است. ايشان ابعاد متفاوتي در هنرِ مدرنِ فارسي دارد؛ با مجموعه «شبهاي نيمکتي، روزهاي باد» در 1343 از مناديانِ اصلي موج نو و «شعرِ ديگر» و مُبَيّنِ تيوريهاي آن نيز ميباشد،او همه فن حريف است، چنانکه به قولِ اسماعيل نوريعلا [در جزوه شعر، شهريور 1345 و بعدترها در صور و اسباب در شعر امروز ايرانِ نوري علا،1348] «دستش با بوم و رنگ و گل و فيلم آشناست». اولين فيلمِ داستانيِ محمدرضا اصلاني، فيلم تحسين شده «شطرنج باد» را در 1345 با بازي «فخري خوروش»، «شهره آغداشلو»، «محمدعلي کشاورز» و «اکبر زنجانپور» و آخرينشان، فيلم متفاوتِ «آتش سبز» است که با بازي «عزتالله انتظامي» و «مهتاب کرامتي» و «پگاه آهنگراني» و موسيقي «محمدرضا درويشي» و آواز «همايون شجريان» همراه است .در مستندِ داستاني، سينماي مولف دارد؛ آخرين کارِ مستند داستاني او به نام ِ «تهران، هنر مفهومي» با صدا و شعرهاي «محمدعلي سپانلو»، شکل تازهاي از فيلمسازي در قالبِ سمفوني شهريِ تهران به سينماي ايران پيشنهاد ميکند. نشر نقره در سالهاي 1362 تا 1372 را به همراه سودابه فضايلي تاسيس ميکند که کتاب «شعر به دقيقه اکنون»، «انقلاب فرانسه و رژيم پيش از آن» از آلکسي دو توکويل،«هزار پله به دريا ماندهاست» از احمدرضا احمدي از جمله چاپهاي آن نشر بوده است. در اين نيم قرنِ اخير، محمدرضا اصلاني مقالات متعدد و تاثيرگذاري در نشريات و مجلات معتبر مختلف به چاپ رسانده و در کار تدريس سينما نيز سينماگرانِ مستعدِ زيادي تربيت کرده است و مجموعه شعرِ اخيرِ او با عنوان« بنفش تر از خود با خيابانهاي خاموش» در زمستان 1391 در انتشارات مرواريد به چاپ رسيده است.